دلنوشته های عاشقانه

در دهه 1800 یک آتئیست به نام جورج هول با یک مسیحی بر سر اینکه زمانی غول ها به زمین پا گذاشته اند یا نه بحثی کرد؛ جورج با توجه به اینکه مردم هرآنچه در

در دهه 1800 یک آتئیست به نام جورج هول با یک مسیحی

در دهه 1800 یک آتئیست به نام جورج هول با یک مسیحی

در دهه 1800 یک آتئیست به نام جورج هول با یک مسیحی بر سر اینکه زمانی غول ها به زمین پا گذاشته اند یا نه بحثی کرد؛
جورج با توجه به اینکه مردم هرآنچه در انجیل آمده باشد را باور ميکنند [همچون وجود انسان هاى غولپيكر] یک مجسمه از يك غول که انگار سنگ شده است، ساخت و در شهر کاردیفِ بریتانیا آن را دفن کرد!
او یک سال صبر کرد و از مردم خواست بیایند و حفاریِ آدم غول پیکرِ کاردیف را ببینند و مردم نيز باور كردند كه آن پيكر يك غول است كه سنگ شده!

تا زمانی که مشخص شد آن مجسمه جعلی بوده؛ او معادل ۴۳۰ هزار دلارِ امروز از به نمايش درآوردن آن پول درآورد...!

+ نوشته شده در  دوشنبه 12 اسفند 1398ساعت 18:22  توسط سارا